خانه | مبانی نظری | خوشنویسی | صنایع دستی | نقاشی و نگارگری | تعزیه و نمایش | سینما و تلویزیون | معماری | شعر و ادبيات | هنر جدید | جشنواره ها |
پدیدآورنده: سرویس هنر اسلامی/ داود دادور - به نقل از: سایت ایران انجمن 1393 .6 اردیبهشت
گفتیم که هنرمند ایرانی، به دنبال ثبت جان مادی در اثر خود نیست به همین دلیل از تکنیک های شبیه سازی عالم واقع، مانند علم پرسپکتیو، استفاده نمی کند.
از نظر فنی هنگامی که برای ساختن یک پرده ی نقاشی ، سرمشقی مادی، چون پیکر انسان و حیوان و یا منظره را جلو دیدگاه هنرمند بگذاریم ، گرچه ممکن است نگارگرِ صاحبِ الهام، از ورای همان سرمشق ، دنیایی لطیف تر دریابد و آن را نقاشی نماید، ولی معمولا به علت توجه هنرمند به سایه روشن ها و دیگر عوارض وارد شده بر شیء و ایجاد یک نوع علاقه نسبت به این خصوصیات عارضی، چه بسا کوشش نگارگر در جهت تقلید از آن چه می بیند وی را از دریافت ملکوتی که در سرمشق موجود است، باز دارد ؛ ملکوی که واقعیت ظاهری سرمشق، جز تصویر و نمود مادی چیز بیشتر در بر ندارد.
در چنین مواردی عموما فرد به توجه به دنیای مادی عینی در هنرمند یک نوع راحت طلبی و تنبلی ایجاد می کند که وی را به تصویر نمودن آن چه از سرمشق می بیند قانع می سازد؛ چنان که در پایان کار، اگر نقاشیِ وی، همانند سرمشق باشد ذوق زیبایی جویی آن هنرمند ارضا شده است؛ ولی هنگامی که هنر مند برای ایجاد اثر هنری خود چنان که بر حسب معمول درمیان هنرمندان ایرانی متداول بوده است، توجه خود را به سوی عالم درونی خود و نقوشی که قوه ی تخیل وی پدید می آورند معطوف سازد، در آن حال احتمال بیش تر وجود دارد که نقش پدید آمده ، پیوند بیش تری با عالم ملکوت داشته باشد.
هرچه آیینه ی ضمیر نگارگر و قلب او پاکیزه تر باشد و در عین حال طریقه ی نقش کردن عوالم درونی خود را بهتر بشناسد و به رموز فنی آگاه تر باشد ، تصویر پرداخته ی وی ، نقش صادق تری از حقایق جهان لطیف و معنوی ارائه خواد نمود .
نکته ای که در این جا از هر حیث باید مورد توجه قرار گیرد آن است که اگر هنرشناسان غربی ، که در زمینه ی مینیاتور ایرانی تحقیق و تفحص می نمایند ، از رموز هنر نوین کشورهای خود آن طور که باید و شاید آگاهی داشتند و تنها به ملاحضات باستان شناسی درباره ی نقاشی ایرانی اکتفا نمی کردند، به طور یقین کلید مطمئن تری برای شناخت این پدیده ی ذوقی در اختیار داشتند، زیرا مطلبی که مورد بحث ماست و از نظر بعضی از متخصصین فن پوشیده مانده است ، این امر می باشد که دنیایی که هنرپردازان نوین غربی به دنبال آن هستند و گاهی در آثار پاره ای از آنان تجلی می کند ، آن قدر با جهان ملکوت مورد نظر در هنر ایرانی نزدیک است که ادراک هریک از آن ها در حقیقت نزدیک شدن به جهان نمایانده شده در آنِ دیگر است.
موضوع آن قدر دقیق است که اگر آن طور که باید و شاید مورد
این اندیشه که امروزه ما تفکر مدرن و زیبایی معاصر میخوانیمش ، سالها پیش در ذهن نگارگر ایرانی ایجاد شده بود
تحقیق قرار نگیرد برای بسیاری به صورت یک معمای پیچیده باقی خواهد ماند.